آدام رید با بازی رایان رینولدز در «پروژه آدام» (دومین همکاری کارگردان شاون لوی و رایان رینولدز پس از فیلم موفق «مرد آزاد» در سال گذشته) از سال ۲۰۵۰ به ۲۰۲۲ سفر می‌کند و در نزدیکی خانه خانواده خودش در دوازده سالگی (واکر اسکوبل) فرود می‌آید. لوی، کارگردانی سه‌گانه «شب در موزه» و «کارآموزی» را در کارنامه خود دارد.

آدام بزرگ‌تر با کمال میل جزئیات اساسی داستان خود را برای کودکی خود توضیح می‌دهد، این که چگونه به سال ۲۰۲۲ آمده است تا همسر گمشده خود، لورا (زوئی سالدانا) را که یک خلبان است پیدا کند و در این بین، مایا سوریان (کاترین کینر) هم او را تعقیب می‌کند تا از سفر در زمان برای دست‌یابی به اهداف خودخواهانه خود استفاده نماید.

نقد انیمیشن «قرمز شدن»؛ جاه‌طلبانه، عاطفی و از بهترین فیلم‌های پیکسار
گزیده نقدهای فیلم بتمن؛ نوآر و خشونت‌آمیز
نقد فیلم فینچ؛ یک مرد، سگش و ربات آن‌ها در سفری آخرالزمانی
با این حال، آدام با سوالات جالبی درباره وقایع اطراف خود مواجه است. برای مثال چگونه دو نسخه از او در یک جدول زمانی وجود دارند یا چرا دشمنانش هر زمان که خودش یا نسخه جوان‌ترش یکی از آن‌ها را می‌کشد، تبدیل به خاکستر می‌شوند. در ادامه، به نظر می‌رسد که آدام از بررسی این سناریوها ناامید می‌شود.

وقتی نسخه جوان‌تر آدام، از او درباره دشمنانی که پس از کشته شدن ظاهرا منفجر و به خاکستر می‌شوند، سوال می‌کند، آدام صرفا می‌گوید که این مفاهیم «پیچیده هستند!» و طفره می‌رود. وقتی آدام کوچک‌تر یا پدر آدام، لوئیس (مارک روفالو) هر گونه سوالی درباره تاثیری که سفر در زمان ممکن است بر دنیا داشته باشد می‌پرسند، آدام به آن‌ها می‌گوید که دهان خود را ببندند یا این که این‌قدر از او سوال نپرسند.

پروژه آدام

فیلم علی‌رغم داشتن چهار نویسنده معتبر، دنیای خود را بدون جزئیات و به طور کلی در نظر گرفته است. «پروژه آدام» به روابط آدام نوجوان و بزرگسال با مادرش (جنیفر گارنر) و پدرش وابسته است و فیلم در این لحظات در بهترین حالت خود قرار دارد اما زمان زیادی را صرف مسائل عمومی و جزئیات علمی‌تخیلی این جهان نمی‌کند و هیچ علاقه‌ای به کاوش بیشتر در داستان پشت پرده اتفاقات و جریانات این دنیا ندارد.

البته این بدان معنا نیست که «پروژه آدام» باید بنشیند و جزئیات سفر در زمان را برای یک کودک توضیح دهد اما فیلم به طور مداوم سوالاتی را مطرح می‌کند که هیچ تمایلی به پاسخ‌گویی به آن‌ها ندارد. انگار لوی و نویسندگان سوالاتی را که مخاطبان در این فیلم با مضمون سفر در زمان به ذهن‌شان خطور می‌کند مطرح می‌کنند تا تماشاگران بدانند این سوالات حداقل مورد توجه سازندگان هم قرار گرفته‌اند اما دلیلی برای اهمیت دادن به آن‌ها وجود ندارد.

حتی زمانی که آدام جوان‌تر خیلی سریع متوجه می‌شود که با نسخه‌ای از خود که ۲۸ سال بزرگ‌تر از اوست در ارتباط است، آدام رینولدز شوکه می‌شود و شاید از خود می‌پرسد که چرا این نوجوان بدون جزئیات و خیلی سریع متقاعد شد که من خودش هستم. «پروژه آدام» همان رویکرد آدام جوان را به این داستان دارد: هر چه کم‌تر گفته شود بهتر است. فقط واقعیت شرایط را بپذیرید، ساکت شوید و به جلو پیش بروید.

این فیلم (در جهت کاهش بار علمی‌تخیلی) بعضی مواقع شیرین و خانوادگی است و به روابط آدام با مادرش و ناامیدی‌های او از پدرش می‌پردازد و آدام کوچک‌تر متوجه می‌شود که دیدگاه او به والدینش و نحوه تعاملات آن‌ها تاثیری بلندمدت بر خودش و خانواده‌اش خواهد داشت. «پروژه آدام» نیز مانند مرد آزاد، زمانی در اوج خود قرار دارد که به دور از دیوانگی پیرامون طرح، بر جدیت داستان تمرکز می‌کند. در بهترین صحنه فیلم، آدام با بازی رینولدز پس از پشت سر گذاشتن شرایطی سخت به یک مکان ویژه می‌رود تا با مادرش دیدار کند. در این صحنه، آدام مشکلی را که برای مادرش ایجاد کرده به چشم خود می‌بیند و در عین حال، سعی می‌کند توضیح دهد که علی‌رغم رفتار بچه‌گانه‌اش، هنوز عمیقا مادرش را دوست دارد. این سکانس، لحظه‌ای ناب از جنس عشق و عاطفه است که پروژه آدام قطعا باید بیشتر از آن استفاده کند.

پروژه آدام

«پروژه آدام» داستان خود را به شیوه‌ای عجیب و غریب روایت می‌کند و هر عمل بر روی شخص دیگری در گذشته آدام تاثیر می‌گذارد، خواه مادر، همسر یا پدرش باشد. این ساختار نامناسب باعث می‌شود تا پروژه آدام بر بخش‌های مهم زندگی او تمرکز کند و تقریبا به طور کامل آن‌ها را نادیده بگیرد. هر یک از این بخش‌ها شامل لحظاتی دوست‌داشتنی بین آدام و افراد مختلف زندگی‌اش هستند اما فیلم اغلب آن‌ها را پس از مدتی (به ویژه زمانی که این بخش‌ها به لحظات احساسی اصلی ختم می‌شوند) کنار می‌گذارد که عجیب است. «پروژه آدام» حتی در این صحنه‌های تاثیرگذار نیز لقمه‌ای بزرگ‌تر از دهانش برمی‌دارد و از عهده پردازش دقیق همان صحنه‌ها هم برنمی‌آید.

به نظر می‌رسد که «پروژه آدام» حس و حالی شگفت‌انگیز دارد که در زیرلایه‌های آن پنهان شده است. بخشی از این روایت علمی‌تخیلی، نسبتا ابتدایی و سطحی است و بخش‌های دیگر نیز از فقدان ایده‌های اصیل رنج می‌برند. به عنوان مثال، یکی از جنبه‌های مهم هر دو نسخه آدام این است که وی مردی باهوش است که پرحرفی اغلب او را به دردسر می‌اندازد. اگر فکر می‌کنید که این ویژگی در تمام شخصیت‌های دیگر رینولدز هم وجود دارد، کاملا حق با شماست.

رینولدز در این فیلم همان کارهای معمول خود را انجام می‌دهد که مطمئنا می‌تواند جذاب باشد اما در این مرحله کمی زیاده‌روی می‌کند. رینولدز در لحظات احساسی می‌درخشد اما صحنه‌های طنزآمیزتر فیلم، مانند تمام نقش‌آفرینی‌های دیگر رینولدز هستند. لوی همچنین سعی می‌کند آدام را به نسخه‌ی اختصاصی خود از استار لورد تبدیل کند: یک مسافر انسانی از فضا که عاشق زوئی سالدانا است و موسیقی متن فیلم در بیشتر سکانس‌های او یک قطعه راک کلاسیک است. لوی در این‌جا هم مانند «مرد آزاد»، یک بار دیگر یک شمشیر نوری به رینولدز می‌دهد و باز هم شرایط برای رینولدز دشوار می‌شود.

arpkala.com
arpkala.com
مقالات: 8

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *